نیویورک به روایت لو رید[۱]
لینک آلبوم در اسپاتیفای
شاید باورش سخت باشد اما کمتر از ۳۰ سال پیش نیویورک که امروز پایتخت فرهنگی و اقتصادی جهان به حساب میآید، بیمار محتضری بود که تنها تصورش از آینده یک چیز بود؛ مرگ. تاریکتر از تاریکترین تصوری که از یک شهر میتوان داشت. ویرانهای به وسعت ۷۰۰ کیلومتر مربع. روند زوالی که دهه ۱۹۷۰ میلادی شروع شد و تا ابتدای دهه ۱۹۹۰ ادامه پیدا کرد.
با شکست سنگین جیمی کارتر در انتخابات ۱۹۸۰ در پی تسخیر سفارت آمریکا، رونالد ریگان به ریاست جمهوری رسید. ریگان با اتخاذ سیاستهای محافظهکارانه اقتصادی مثل کوچکسازی دولت، کاهش مالیات[۲] و قوانین ضدسندیکایی[۳]، معادلات اقتصادی شهرهایی که وابسته به کارخانههای بزرگ بودند را به کل تغییر داد. در نتیجه این سیاستها، نیویورک که در میانه دهه هفتاد در روند رکود افتصادی قرار گرفته بود، به مرز ورشکستگی مطلق رسید. با کاهش چشمگیر بودجه فدرال، برای فرار از مرگ اقتصادی مسئولین نیویورک مجبور به کاهش سنگین بودجه خدماتی و درمانی شهر شدند. بیکار شدن نیممیلیون نفر، تعطیلی بیمارستانهای روانی و سرگردان شدن هزاران بیمار روانی در قامت بیخانمان در سطح شهر، آتشسوزی هر روزه در نبود آتش نشانی، شیوع گسترده ایدز، تبدیل شدن محله تئاتر نیویورک[۴] به مرکز فحشا، اپیدمی مخدر کراک، به قتل رسیدن سالانه بیش از ۲۰۰۰ نفر، بالا گرفتن درگیریها و جرائم نژادی، سلطه مطلق گروههای مافیایی بر محلههای مختلف، فساد ساختاریافته نهادهای حکومتی و پلیس، تصاویری عادی از زندگی در نیویورک آن دوره بود. در یک کلام، شهری که زمانی نماد رویای آمریکایی بود، در یک قدمی مرگ قرار داشت.